حالا که تو رفتی و نیستیـ پس چرا من نمی میرمـ
چرا
هستمــ چرا مـونـدمــ چجوری طاقت مـیـارمـ
چـجـوری
دلـــم اومــد رو مـزارتـــــ گـلـــ بـزارمــ
جـای
خـالـیـتـــ رو چـجـوری می تـونـم بـاز ببینیمـ
دیگهـ
چشمامو نمی خوامـ نمی خوام دیگه بـبـینمـ
وای چـجـوری
دلمـ اومد جسم سـردت رو بـبـوســمـ
من که آتیش می گرفتم
چی باعث شد که نسوزمـ
ذره ذره قـطـره قطره میـسـوزمــ امـا
مـی مـونــمــ
خودمـ موندمـ چه جوری میـ تـونـمـ زنده
بـمـونـمـ
هنوزمـ باور ندارمـ کهـ تو نیستی و من هستمـ
شـایـد منــ مرده باشمـ الکی میگنـ که هستمـ
کاشکی
وقـتـیــ می رفـتـی دسـتتو گرفته بودمـ
کاشکیـ پر نمی
کشیدی بالت رو شکستهـ بودمـ
نازنین وقتی کهـ بودی شبـاهـم
تو رو مـی دیدمـ
دیدی از روزی کهـ رفـتـی حتی خوابـتـم
نـدیـدمـ
تو که بــی وفـا نـبـودــی لااقل بیـا تـو
خـوابـمـ
مـگـهـ تـو خـبـر نـدارـی شـب و روز براتــ
بیتابمـ
میـرم یهـ روز دوبـارهـ می تـونـمـ تـو رو
بـبـیـنـمـ
تو همـ پـیـش خدا دعا کن کهـ منمـ زودتـر
بمیرمـ
کلمات کلیدی:
نــهـ رو تــو ا و نــو ر نـکن عـاشـق هـمـیـشـهـ گیجه
کلمات کلیدی:
الهی سقف آرزوهات خراب بشه روی سرش
بیای ببینی که همه حلــقه زدن دور و بــرش
الهــــی مریــض شه پـیـغام بــده کـه زود بیا
وقتی که اونجا برسی بسته شه چشمای ترش
الهــی که روز وصـال شـه از ســـمت شـمـال
هیـچـی از اون روز نـمونـه بـه جز گلای پرپرش
عمرت الهــی کـم نـشـه اما پـر از غصـه باشـه
زجرائی که به من دادی خوب بکشی تا آخرش
الهــی یه روز خـوش از تـو گـلـوت پـایـیـن نـره
رسوایی عالمت کنن اون چشای دربه درش
قسم میخوردی بامنی قسم می خوردی به خدا
خـدا الهــــــی بـزنـه تـو کـمــرت تــو کـمــرش
من اهل نفرین نبودم چه برسه که تو باشی
بـیـاد الهــــی خـبـرت بـیـاد الهــــی خــبـرش
یکی دو تا سه تا که نیست از خیلیاس بی خبرم
هر چیزو که نمیشه گفت پس میکنم کختصرش
هر چی بدی کردی به من الهی اون با تو کنه
ببینی دیگری به جات رفته شده همسفرش
توئی که عاشقم بودی بری سراغ دیگری ؟
واسه خدام فکر میکنم مشکله قدری باورش
می خوام بدونم قد من عاشقته دوست داره ؟
این که رها کردی منو می ارزه به درد سرش ؟
ما چه نکردیم واسه تو کم به آب و اتیش زدیم ؟
ای بی وفا رفتی کجا سراغ از ما بهترش ؟
نامه رو به تو نمیدم می فرستمش واسه خدا
تـا بـبـیـنـه چـقـد بـده بـنـده از بـد بـدتـرش
کلمات کلیدی:
یعنــی بـه خـاطـر هیجـانـش گناه کرد
تـا آن زمان تـمـام خیــالـم سـپید بود
او امــد و تـمــتـم دلـم را سـیــاه کرد
تنها دلیل عشق مـن و او نـگـــاه بـود
با این فریب قلب مـرا سـر بـه راه کرد
راهی برای رد شدن از این مسیر نیست
تـقـصـیـر او نـبـود دلــم اشـتـبـاه کــرد
کلمات کلیدی:
آنچنان کز رفتن خار می ماند به جا از جوانی حسرت بسیار می ماند به جا
آه افسوس و سر شک گرم وداغ حسرت است انچنان از عمر سبک رفتار می ماند به جا
کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی در کف گلچین زگلشن خار می ماند به جا
جسم خاکی مانع عمر سبک رفتار نیست پیش این سیلاب کی دیوار می ماند به جا؟
هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست وقت آن کس خوش کزو آثار می ماند به جا
نیست از کردار ما بی حاصلان را بهره ای چون قلم از ما همین گفتار می ماند به جا
عیش شیرین را بود در چاشنی صد چشم شور برگ صائب بیشتر از بار می ماند به جا
کلمات کلیدی:
به چشـمایـی که هر شـب اســیـر انـتـظاره
به اون بنـفشـه هایـی که مخصــوص بـهاره
به اون مهی که تـنـهاستـ مـال شـبـای تـاره
یه شب خدابه من گفت تو رو واسـم مـیـاره
تـو رو آورد و کـردی بـه چـشــم مـن اشـاره
چه کـم بـود عمـر این فصل مـن و تـو ونـظـاره
دنیـا کوچیک بـود امـا تــو گـم شـدی دوبـاره
کلمات کلیدی:
حتی وقتی که گفتی هر دوی ما بی کسیمـ
چـه کـنـارم بـودی و چـه رفـتـه بـودی راه دور
تـو تـمـوم بـی قـراریـا تـوی هـم نـفـسـیـم
حتی وقـتی بـه زبـون اومـدی وگـفـتی بـبـیـن
ما دو تـا آخـرش بـرای هـمـدیـگـه بـسـیـم
یه چیزی بهم می گفتی تو مثــ معبد می مونی
ما یـه جـور بـرای هـمـدیـگه فـقـط مقـدسـیـم
اومـدم یـه شـب کـنـار پـنـجـره بـا کـلـی بـغـض
هم سپردم به ستاره هم سپردیم بـه نسیـم
کـه بـریـد یـه جـوری بـه مـردم ایـن دنـیـا بـگـیـد
مـا دو تـا دـیوونـه ایـم امـا بـه هـم نـمی رسـیـم
کلمات کلیدی:
تو چشات باید شنا کرد مثـــ دریا
تورو خوب باید شناختت مثــ زیبا
شــعر تو باید طلا کرد مثــ پاییز
شــبتو باید دراز کرد مثــ یــلـدا
تو نگات می شه سفر کرد مثــ مجنون
دلو می شه در به در کرد مثــ لیلا
عشق تئ رنگ همون بوته یاسه
که خهمش قد می کشه زود میره بالا
تو مقدس وزلالی مثــ سوگند
روشن و غرق امیدی مثــ فردا
تو سفیدی مثــ برفای زمستون
تو وسیعی مثــ جنگل مثــ صحرا
پر الماسمو تو نمی دونی
پری از ولی،اگر،نمی شه،اما
قبله اول وآخرم چشاته
چه کنارم باشی چه،اونور دنیا
مثــ سمفونی ،مثــ نت،پر رازی
مثــ برف اول ژانویه زیبا
رفتنت یه طعمیه شبیه مردن
موندنت یه رنگیه شبیه رؤیا
تو رو به خدا قسم دیگه سفر،نه
لااقل اگه می ری نرو تو تنها
کلمات کلیدی: